شور ،درد نوازی می کند
خدا را در دلت تازه تر می کند
حواسم به حواست ،دلم را گرمتر می کند
باتو بودن یک عمر راضیم می کند
همه جا از تو گفتن سبک بالم می کند
همیشه با تو ،همه جا با تو شور بپا می کند
زیبای با خدا تا خجالت...
نگاهی به نگاهم بینداز و از چشمانم بخوان
سر تیتر خبرهایت بنویس و از دستم بخوان
گمشده نه ، پیدا منم جار بزن
گر نمیتوانی بیا و بنشین واز پیشانیم بخوان
دل داده به آسمان منم اشکم گواست
می گویی نه با خدا تا خجالت...
نه شوری به دل می آید نه حالی به قلم
نمی دانم این درد چه بود که آمد بسرم
این دعاها چیست که به خواندن زمزمه میکنی
از فصل اجابت بگو تا بسر نرسیده عمرم
هزاران بار کم است خواندن نام تو
فقط یکبار ن با خدا تا خجالت...